ناصر پورحسن؛ افسانه خوشناموند
چکیده
هدف این مقاله تحلیل روابط ایران و عراق پس از سقوط صدام است. پرسش اصلی این است که با وجود اختلافاتگسترده مرزی و تاریخی ایران و عراق، چه عواملی موجب بهبود و گسترش روابط دو کشور طی سالهای 2013تا 2017 شده است؟ فرضیه پژوهش با بهرهگیری از چارچوب مفهومی «مرز نرم» اینگونه صورتبندی شده است: گسترش پیوندهای بین مردم ایران و عراق ...
بیشتر
هدف این مقاله تحلیل روابط ایران و عراق پس از سقوط صدام است. پرسش اصلی این است که با وجود اختلافاتگسترده مرزی و تاریخی ایران و عراق، چه عواملی موجب بهبود و گسترش روابط دو کشور طی سالهای 2013تا 2017 شده است؟ فرضیه پژوهش با بهرهگیری از چارچوب مفهومی «مرز نرم» اینگونه صورتبندی شده است: گسترش پیوندهای بین مردم ایران و عراق طی سالهای 2003 تا 2017 که ناشی از هویت مذهبی مشترک است، موجب گسترش روابط دو کشور و تکوین «مرز نرم» بین آنها شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد با سقوط صدام و به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و محوریت قرار گرفتن مرجعیت، پیوندهای مذهبی بین شیعیان ایران و عراق گسترش یافته است؛ احساس تهدید مشترک هویتی در مقابل داعش، عبور گسترده مردم و کالاها از مرزهای دور کشور، بازسازی عتبات عالیات، راهپیمایی میلیونی زائران شیعه در اربعین حسینی از دیگر عوامل نزدیکی دو کشور میباشد. دادههای این مقاله از منابع کتابخانهای و میدانی گردآوری واستخراج و با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
ناصر پورحسن؛ عبدالمجید سیفی
چکیده
قبل از پیدایش «داعش»، این باور وجود داشت که خطر «نوسلفیگری» به خاورمیانه محدود میشود؛ اما با تصاعد بحران تکفیریگری و سرایت آن به دیگر مناطق جهان، مشخص شدامنیت بینالمللی را نیز تهدید میکند. پس از خاورمیانه، اروپا دومین منطقهای است که با خطر نوسلفیگری مواجه شده است. شکلگیری و توسیع پدیدۀ تکفیریگری ...
بیشتر
قبل از پیدایش «داعش»، این باور وجود داشت که خطر «نوسلفیگری» به خاورمیانه محدود میشود؛ اما با تصاعد بحران تکفیریگری و سرایت آن به دیگر مناطق جهان، مشخص شدامنیت بینالمللی را نیز تهدید میکند. پس از خاورمیانه، اروپا دومین منطقهای است که با خطر نوسلفیگری مواجه شده است. شکلگیری و توسیع پدیدۀ تکفیریگری و پیوستن جوانان اروپایی به جریانهای نوسلفی در اروپا، مسئلۀ علمی این پژوهش است و از معبر این سؤال که چگونه طیف گستردهای از جوانان اروپایی جذب گروههای نوسلفی میشوند و این پدیده چه پیامدهای امنیتی دارد، بررسی و براساس نظریۀ «مانوئل کاستلز» دربارۀ هویت پاسخ دادهشدهاست. به نظر میرسد روند «هویتسازی پروژهای» در اروپا، نتوانسته به همگرایی و جذب مسلمانان در این قاره منجر شود و با انزوا و بحران حاشیهای شدن، در آنها «هویت مقاومت» ایجادکرده است. دگردیسی در بنیانهای اندیشهای سلفیگری سنتی به تبع آن تغییر در سازماندهی عملیاتی که با پیدایش امکانات نوین ارتباطی و شبکهای شدن همراه شده، منجر به پیدایش جنبشهای جدید اجتماعی تکفیری شده که بدون مرکزیت عمل کرده و به اساسیترین تهدید امنیتی اروپا تبدیل شده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.